▪️شاخص تولید ناخالص داخلی یا GDP این فرزند ناخلف عصر روشنگری ، همواره به مثابهی بُتِ مقدس اقتصاد مدرن، معیاری تکبُعدی برای سنجش قدرت کشورها و تمدنها معرفی شده است. اما تاریخ روایت دیگری را فریاد میزند ؛ پیروزی یونان فقیر بر امپراتوری هخامنشی در حالی که تولید ناخالص داخلی هخامنشیان بیش از بیست برابر یونان بود! و این نماد تاریخی بارز پوچی این شاخص است.
▪️بر پایهی برآوردهای آنگوس مادیسون، سهم هخامنشیان از تولید جهانی در اوج شکوه(۴۸۰ ق.م) به ۳۰٪ تولید کل دنیا میرسید ، حال آنکه یونان متشکل از دولت شهرهای جنگزده حتی در ثروتمندترین ایالتهای خود، سهمی ناچیز داشت. بااینحال، این «تمدن کوچک» در نبردهایی چون ماراتون و سالامیس، غول اقتصادی شرق را به زانو درآورد.
این تناقض، پرسشی بنیادین را برمیانگیزد: آیا GDP میتواند عواملی چون ارادهی جمعی، همبستگی اجتماعی، یا تابآوری استراتژیک را بسنجد؟ جوزف استیگلیتز در کتاب «بهای نابرابری» تاکید میکند که «GDP هر چیزی را میسنجد، جز آنچه زندگی را ارزشمند میسازد».
▪️هخامنشیان با تکیه بر ثروت عظیم، از درک این واقعیت غافل ماندند که طلا جایگزین مشروعیت نمیشود. کسنوفون در کتاب «آناباسیس» ( کتابی که ایلان ماسک در موردش اخیرا نوشت) فروپاشی این امپراتوری را نه ناشی از کمبود منابع که محصول فساد ساختاری و ناتوانی در خلق روایت یکپارچهی تمدنی میداند. در مقابل یونان با شعار های ولو دروغین اسکندر مشروعیت بالایی را کسب کرده بود.
▪️آرنولد توینبی شکست تمدنهای مرفه اما فاقد انعطافپذیری ایدئولوژیک را قاعدهی تاریخ میخواند. اما این قاعده قبل از آن که قاعده تاریخ باشد قاعده الهی است که ثروت مندترین کشور عالم(آمریکا) توسط فقیرترین مردم جهان(یمن) به زیر کشیده شود. نظریه توینبی مصادیق فراوان دارد: ایالات متحده در ویتنام یا افغانستان با وجود برتری مطلق اقتصادی نتوانست بر ارادهی مردمانی که برای آزادی خود مقاومت میکردند پیروز شود.
▪️حتی ابنخلدون تاکید میکند که تمدنهایی زوال می یابند که ثروت را جایگزین وفاق اجتماعی کنند. شاخصهای کمّی مانند GDP سایهی مادی تمدنها را میسنجند اما روح آنها در گرو دین است. امروز نیز قدرتهایی که اسیر توهم رشد اقتصادی اند تکرارکنندهی خطای هخامنشیانن هستند غافل از آنکه تاریخ نه با اعداد که با روایتهای ماندگار نوشته میشود.
▪️امروز نیز پوچی این شاخص در قلب بحرانهای مدرن آشکار است.
بر پایهی گزارش آکسفام ثروت ۱٪ ثروتمندان جهان دوبرابر دارایی ۹۹٪ باقی مانده است با این حساب تولید بیشتر به شکاف بیشتر منتهی میشود نکته دقیقی که مدتی پیش از استاد احسان دادخواه شنیدم که باید شکل اقتصاد به سمت تعاونی حرکت کند تا به شکاف طبقاتی منجر نشود.
تولید ناخالص داخلی بحرانهای زیستبومی را توسعه میخواند! تمدن غرب همیشه سود کوتاهمدت را بر بقای بلندمدت ترجیح میدهد.
کرونا نیز این بحران جهانی را آشکار کرد که GDP حتی نمیتواند سلامتی را بهعنوان زیرساخت هر کشوری بسنجد زیرا کشورهایی که تولید بیشتری داشتند و شاخص های آماری آن ها غنی از اعداد بود آمار فوتی هایشان هم غنی از اعداد شد.
▪️ سیمون کوزنتس، خالق مفهوم GDP، هشدار داده بود که این شاخص را نباید معیاری برای سنجش رفاه دانست؛ هشداری که امروز همچون زنجیری بر گردن تمدنهای مدرن سنگینی میکند.
تمدنها امروز نیز همچون هخامنشیان اسیر توهمی خطرناکاند دل بستن به اعداد به جای فرهنگ
تاریخ تکرار میشود اما اینبار نه در نبرد سپاه و شمشیر که در جنگِ روایتها روایت انسان مادی در برابر انسان الهی...
✍️ امیرحسین اسفندیاری
دیدگاه خود را بنویسید