سپردن زندگی مردم به باغوحشی به نام مارکت، ایدهای است که لیبرالها همواره دنبال میکنند. تا خوی حیوانی انسانها برانگیخته شود و فکری به حال حیات فردی آنها کند. تا زمانی که روح تعاون و روح دولت وجود داشته باشد، خوی حیوانی وحشی نمیتواند عملگر واقعی مارکت باشد. لذا ایده عملیاتی لیبرالها، مردمزدایی (جمعزدایی) و دولتزدایی از اقتصاد است. از این روست که در هرجایی که دولت، عملگر مناسبی است، تلاش میکنند این عملگر بودن را مخدوش کنند. در جایی هم که اجتماعات کارکردهای کارامدی دارند، به دنبال اجتماعزدایی میروند.
در ماجرای برق چه برنامهای طراحی شده است؟
در ماجرای برق باید کار به جایی برسد که ناکارامدی دولت، به امری بدیهی بدل شود. این کار با قطع برقهای مکرر رخ خواهد داد. تا جایی که مردم کاملا باور کنند که در وضعیتی بازگشت ناپذیر قرار گرفتهاند. در این شرایط، بیاعتمادی گسترده به دولت موجب میشود که ساماندهی مجامع مردمی برای مشارکت و تعاون در تولید انرژی نیز کارامد نباشد.
حال زمان آن رسیده که مارکت وحشی وارد عمل شود. بخشهایی از اقتصاد که وابسته به رانتهای بزرگ هستند یا سرمایهداران بزرگ از آنها پشتیبانی میکنند، نیروگاههای اختصاصی خود را راهاندازی میکنند. مالها، مجتمعهای بزرگ تفریحی، هتلهای لوکس، کارخانجات بزرگ و ... از این دسته هستند. این نیروگاهها سوخت مورد نیاز خود را از حاشیه مارکت موجود و با قیمتهای قاچاق خریداری میکنند (همین ۳۰ میلیون لیتری که امروز از آن سخن گفته میشود). تقویت قاچاق که مورد تشویق دولتهای رانتیر هم قرار میگیرد (چون میتوانند انرژی را با قیمت بیشتری بفروشند) کمبود بیشتری را بر تولید برق در نیروگاههای دولتی اعمال میکند و وضعیت بغرنجتر میشود. وضعیت روز به روز برای باغ وحش مارکت فراهمتر میشود. سرمایهسالاران رانتیری که اکنون نیروگاههای اختصاصی خود را دارند ضمن توسعه نیروگاهها، شروع به فروش برق با قیمتهای سرسامآور میکنند. بله مارکت وحشی الان در حال شکلگیری است. مردمی که خدمات خود را از دولت دریافت میکردند، اکنون باید مشتری این بخشها شوند. همان برق اما با قیمتی باور نکردنی و غیرمتناسب با قدرت خرید خود را باید از آن بخشها خریداری کنند. در اینجاست که لیبرالها میگویند مردم آزادند برق خریداری کنند یا نکنند. و طبعا مردمی که قدرت خرید ندارند، از وضعیت مصرف اخراج میشوند الیالابد. عدهای که از فروش سود میکنند برق بیشتری مصرف میکنند. و با کاهش قدرت خرید در میان سایر مردم، استفاده از برق کاهش مییابد.
این وضعیت، ایدهآل لیبرالهاست. قیمتها آزاد و در دست سرمایهسالاران است و مردم مشتری اینها هستند. به تدریج، خود دولت هم مشتری برق آنها میشود و ادارات دولتی نیز با قیمتهای سرسام آور شروع به خرید برق و فروش خدمات خود میکنند. قیمت سوخت دوچندان، قیمت برق دوچندان و دولت به یک بنگاه خدماتی بدل میشود. اسطوره لیبرالیسم در حال شکلگیری است. چرا که قیمتها تعیین میکند که چه کسی مصرف کند و چه کسی مصرف نکند.
بله اگر جلوی این بازی لیبرالها گرفته نشود، چندی بعد باید شاهد مرگ از یخ زدگی در خانههای صدها هزار هموطن باشیم. همان اتفاقی که امروز اروپا را فرا گرفته است. ۹۰۰۰ مرگ از یخ زدگی تنها در سال گذشته در انگلستان گزارش شده است و ۴۰۷ هزار مرگ از گرما و سرما در اروپا.
✍️دکتر حمیدرضا مقصودی
دیدگاه خود را بنویسید