✍️ حسین عباسیفر
اصل چهل و ششم قانون اساسی:
هر كس مالك حاصل كسب و كار مشروع خویش است و هیچكس نمیتواند به عنوان مالكیت نسبت به كسب و كار خود، امكان كسب و كار را از دیگری سلب كند.
اصل ۴۶ قانون اساسی دو بخش دارد. اول اینکه هر کسی مالک حاصل کسب و کار خود است در صورتی که مشروع باشد و این در مقابل تفکرات کمونیستی است و بسیار ارزشمند است.
اما بخش دوم این اصل چه میگوید؟ میگوید هیچکس نمیتواند به عنوان «مالکیت نسبت به کسب و کار خود»، امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.
یعنی هیچ کس حق ندارد به این بهانه که من مالک کسب و کار خودم هستم میتوانم رفتاری داشته باشم که خلاف شرع و قانون نیست اما امکان کسب و کار را از دیگران سلب میکند.
تک تک این واژهها و شیوه چینش آنها کنار یکدیگر و دست و قلم شهید بهشتی را باید بوسید که این چنین از حقوق مردم و عدالت در مقابل استثمارگران و سرمایهداران دفاع کرده است.
در حقیقت در این اصل جلوگیری از کسب و کار دیگران با شیوههای مشروع و قانونی هم گرفته شده است. یعنی هر فعلی که اجازه و امکان کسب و کار دیگران را سلب کند خلاف قانون اساسی است و بهانه مالکیت بر حاصل کسب و کار مشروع (بخش اول اصل)، نمیتواند مجوزی باشد برای ایجاد چنین انحصاری.
حال از کجا تشخیص دهیم چه کسی و چه چیزی مانع کسب و کار مردم شده است؟
یک مثال عرض میکنم و شما میتوانید موارد متعددی که در نظام سرمایهداری در مقابل کسب و کار مردم مانع ایجاد کرده است را بیابید.
دقت کنید در متن قانون نیامده است که کسب و کار را از دیگری سلب کند، بلکه گفته «امکان» کسب و کار را سلب کند.
مثالی از این ماجرا، تبلیغات بازرگانی است. بدون تردید تبلیغات و استفاده از رسانه برای ایجاد انحصار در بازار یکی از مواردی است که امکان کسب و کار را از دیگران سلب میکند. حتی در این مورد اصحاب تبلیغات و صاحبان بنگاههای بزرگ اقتصادی صراحت دارند و قطعا غیرقابل انکار است. وقتی کسی میتواند رسانههای انبوه را با پول بخرد و با تبلیغات تمام امیال مردم را به سمت خرید کالای خود بکشاند یعنی سلب امکان کسب و کار از دیگران. وقتی شما وارد فروشگاهی بشوید که در آن چند کالا وجود داشته باشد که شما فقط نام یکی از آنها را دائما در رسانهها شنیدهاید بدون تردید همان را انتخاب میکنید. دیگران هم چنین امکانی را ندارند که اگر داشتند دیگر تبلیغات معنایی نداشت. اساسا تبلیغات برای این است که کالای شما نسبت به دیگران بیشتر دیده و تقاضا شود. اما دو نکته در مورد اینکه چرا میگوئیم این تبلیغات سلب امکان کسب و کار میکند از دیگران.
اول اینکه ادل الدلیل علی شیء وقوعه. شما وقتی به فروشگاه میروید اساسا همان کالاهایی که برند هستندو تبلیغ میشوند را میبینید و این یعنی سلب کسب و کار و تولید اتفاق افتاده است و رقابتی که وجود دارد بین چند انحصارگر است نه بین همه کسانی که امکان تولید دارند.
دوم اینکه فرض کنید دیگران هم تولید کنند و تولیدشان را به هر شیوهای شده به فروشگاه برسانند و فروشنده هم ولو با اکراه آن را در قفسه فروشگاه قرار دهد. مردم کدام را انتخاب میکنند؟ این مهم نیست که ممکن است چند نفر هم آن کالاهای غیرمعروف را انتخاب کنند یا اینکه مردم روی کاغذ میتوانند آنها را انتخاب کنند. مهم این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم چه چیزی را انتخاب میکنند و در واقعیت چه اتفاقی رقم میخورد؟
پیوند رسانههای انبوه و قدرتی که در دست دارند با بنگاههای بزرگ اقتصادی و صاحبان ثروت پیوندی بسیار قدرتمند است که علاوه بر ایجاد انحصار در بازار رسانه و اقتصاد و سلب آزادی از مردم در این دو حوزه، به انحصار در قدرت سیاسی هم میانجامد و این همان دیکتاتوری مطلقی است که نتیجه پیوند نامشروع اقتصاد، فرهنگ و سیاست است. و البته نکته عجیب ماجرا اینجاست که افرادی که دم از آزادی و دموکراسی و بازار آزاد میزنند طرفدار چنین ساختار استبدادی و انحصاری هستند.
پن: شورای نگهبان هیچگاه به این اصل توجه نکرده و هیچ ارجاعی به آن داده نشده
۱. نظر شهید بهشتی (https://eitaa.com/h_abasifar/1691)
۲. پنجگانه کاپیتالیسم (https://eitaa.com/h_abasifar/8884)
۳. تبلیغات بازرگانی اسلامی (https://eitaa.com/h_abasifar/6997)
حسین عباسیفر (https://eitaa.com/h_abasifar)
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
دیدگاه خود را بنویسید